این به آن در...
28 آبان 1396 توسط یاس سفید
🌹 ⚘﷽⚘گویند شاعری بر حاکمی وارد شد و در حضور مهمانان داخلی و خارجی، شعر مفصلی در تمجید از وی سرود و خواند. حاکم بسیار از آن شعر خوشش آمد و دستور داد تا مباشر پس از اتمام مجلس کیسه گندمی بدو دهد، شاعر را از این دستور خوش امد و با حرارت بیشتری اشعاری در وصف پادشاه خواند تا مجلس به سرآمد و شاعر خسته اما خوشحال به انبار و پیش مباشر شتافت به قصد دریافت کیسه گندم ، به مباشر سلام داد و کیسه گندم را مطالبه کرد ، و مباشر از او دستخط حاکم را مطالبه کرد.
شاعر از این تقاضا برنجید و نزد شاه بشد و با گلایه شرح ماجرا گفت.
خان لبخندی زد و گفت :
تو شعری خواندی و ما خوشمان آمد
ما هم چیزی گفتیم تا تو خوشت بیاید
این به آن در !!